عاشقانه کاکتوسی سخن عشق غمگین

موضوع:  آقا، سفره خالی می خرید؟

امان از این دل...امان از این دل...

یاد دارم در غروبی سرد سرد،
می گذشت از کوچه ما دوره گرد،

داد می زد: "کهنه قالی می خرم"
دست دوم، "جنس عالی می خرم"

کوزه و ظرف سفالی می خرم،
گر نداری، شیشه خالی می خرم،

اشک در چشمان بابا حلقه بست،
عاقبت آهی کشید، بغض اش شکست،

اول ماه است و نان در سفره نیست،
ای خدا شکرت، ولی این زندگی است؟!!!

سوختم، دیدم که بابا پیر بود،
بدتر از او، خواهرم دلگیر بود،

بوی نان تازه هوش اش برده بود،
اتفاقا مادرم هم، روزه بود،

صورت اش دیدم که لک برداشته،
دست خوش رنگ اش، ترک برداشته،

باز هم بانگ درشت پیرمرد،
پرده اندیشه ام را پاره کرد...،

دوره گردم، کهنه قالی می خرم،
دست دوم، جنس عالی می خرم،

کوزه و ظرف سفالی می خرم،
گر نداری، شیشه خالی می خرم،

خواهرم بی روسری بیرون دوید،
گفت: "آقا، سفره خالی می خرید؟!!

پی نوشت: عجب حرفای زده مرحوم عمو قیصر عزیز. روحت شاد.
ولی میگم ها کسی که توان مالی نداره چرا باید ازدواج کنه؟ چرا باید بچه زیاد داشته باشه؟
وای وای... انگار اشتباه از منه... خدا روزی رسونه، ولی قبلش عقل داده به انسان:(

  ارسال  نظر

سوال: پایتخت کشور ایران کدام شهر میباشد؟

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent