موضوع: مداد سفید!
همه مداد رنگی ها مشغول به کار بودند.......
به جز مداد سفید!
هیچ کسی به او کاری نمیداد…
همه میگفتند: “تو به هیچ دردی نمیخوری!!!”
یک شب همه مداد رنگی ها توی سیاه کاغذ گم شده بودند اما مداد سفید تا صبح کار کرد…
ماه کشید،
مهتاب کشید،
و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچکتر شد…
صبح توی جعبه ی مدادرنگی دیگر مداد سفیدی نبود
جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد…
-
834
-
3
- ادامه مطلب
موضوع: دویدن، جستن، یافتن
خسته خسته خسته
از تکرار وحشیانه زیستن
شب در پی روز و روز در پی شب
دوییدن، جستن، یافتن
و آنگاه از بیهودگی خود یک هیچ بزرگ ساختن
خنده ها، گریه ها
موها، نگاهها
تهی از معنا سرشار از عبث
این کوچه به هیچ ختم می شود
و ما در این بن بست به دنبال خویش هستیم
از تکرار وحشیانه زیستن
شب در پی روز و روز در پی شب
دوییدن، جستن، یافتن
و آنگاه از بیهودگی خود یک هیچ بزرگ ساختن
خنده ها، گریه ها
موها، نگاهها
تهی از معنا سرشار از عبث
این کوچه به هیچ ختم می شود
و ما در این بن بست به دنبال خویش هستیم
-
1 047
-
1
- ادامه مطلب
موضوع: عیب رندان
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
-
773
-
0
- ادامه مطلب