چرک نویس

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: رزومه ناقص

امروز بعد از مدت ها کلاس داشتم. از نوع حل تمرین.

امروز به این دلیل که بچه های ارشد هستند و سطح تسلطم تو این کار کم بود، یکم
خیلی زیاد استرس داشتم. با خودم میگفتم من از صد اگه یک باشم احتمال داره این بچه ها
مثلا سطحشون 10 باشه و بزنن بکوبنن منو.

با امادگی کافی رفتم سراغ تدریس، دختری که شبیه توهم بود اومده بود...
ظاهرا برای خودش میخواد یاد بگیره. عجیب یاد تو میندازه منو..

حالا بگذیریم از این، سوالاتی میپرسیدن که فهمیدم اگه من سطحم یک باشه، سطح اینا منفی صد هستش.
خیلی خیلی داغون بودن. اونجا بود که حس کردم بدرد استادی نمیخورم.
والله من باشم همشون رو اخراج میکنم. سطح سواد صفر، ادعا صد.
رو مخ بودن ولی تجربه خوبی بود. عجب صبری داره استادشون.

چون تو رزومه میاد دارم کلاس برگزار میکنم وگرنه ارزش یاد دادن به چندتا مدعی بیسواد نداره این همه وقت.

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: داستان سنگ یا برگ !

داستان سنگ یا برگ !

مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا می‌گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: «عجیب آشفته‌ام و همه چیز زندگی‌ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی‌دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟"»
استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین کند و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت: «به این برگ نگاه کن. وقتی داخل آب می‌افتد خود را به جریان آن می‌سپارد و با آن می‌رود.»
سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی‌اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت. استاد گفت: «این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی‌اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می‌خواهی یا آرامش برگ را؟»