موضوع: و همیشه کسی از باغ آمد
و همیشه کسی از باغ آمد،
و مرا نوبر وحشت هدیه کرد
و همیشه خوشه چینی از راهم گذشت،
و کنار من خوشه ى راز از دستش لغزید
و همیشه من ماندم و تاریک بزرگ،
من ماندم و همهمه ى آفتاب
و از سفر آفتاب،
سرشار از تاریکیِ نور آمده ام:
و مرا نوبر وحشت هدیه کرد
و همیشه خوشه چینی از راهم گذشت،
و کنار من خوشه ى راز از دستش لغزید
و همیشه من ماندم و تاریک بزرگ،
من ماندم و همهمه ى آفتاب
و از سفر آفتاب،
سرشار از تاریکیِ نور آمده ام:
-
1 100
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: و همیشه کسی از باغ آمد
و همیشه کسی از باغ آمد،
و مرا نوبر وحشت هدیه کرد
و همیشه خوشه چینی از راهم گذشت،
و کنار من خوشه ى راز از دستش لغزید
و همیشه من ماندم و تاریک بزرگ،
من ماندم و همهمه ى آفتاب
و از سفر آفتاب،
سرشار از تاریکیِ نور آمده ام:
و مرا نوبر وحشت هدیه کرد
و همیشه خوشه چینی از راهم گذشت،
و کنار من خوشه ى راز از دستش لغزید
و همیشه من ماندم و تاریک بزرگ،
من ماندم و همهمه ى آفتاب
و از سفر آفتاب،
سرشار از تاریکیِ نور آمده ام:
-
1 100
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: و همیشه کسی از باغ آمد
و همیشه کسی از باغ آمد،
و مرا نوبر وحشت هدیه کرد
و همیشه خوشه چینی از راهم گذشت،
و کنار من خوشه ى راز از دستش لغزید
و همیشه من ماندم و تاریک بزرگ،
من ماندم و همهمه ى آفتاب
و از سفر آفتاب،
سرشار از تاریکیِ نور آمده ام:
و مرا نوبر وحشت هدیه کرد
و همیشه خوشه چینی از راهم گذشت،
و کنار من خوشه ى راز از دستش لغزید
و همیشه من ماندم و تاریک بزرگ،
من ماندم و همهمه ى آفتاب
و از سفر آفتاب،
سرشار از تاریکیِ نور آمده ام:
-
1 100
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: صدا کن مرا
صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی است...
که در انتهای صمیمیت حزن میروید!
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف یک کوچه تنهاترم
بیا تا برایت بگویم تا چه اندازه "تنهایی" من بزرگ است!!!
سهراب سپهری
-
526
-
0
- ادامه مطلب