موضوع: عصبی
هر ازگاهی عصبی میشی به خاطر کاری که نکردی و نتونستی به طرف
مقابل جوابشو بدی. اونم نه به این خاطر که نتونم جوابشو بدم. دیگه
رد شدن رو ترجیح میدم به موندن و بحث کردن با ادم نفهم.
اره والله اینطوریاست.
دانشگاه دوچرخه گذاشته یه چیزه باحال و خوشگل. دخترا سوار میشن و یاد میگیرن
قایمکی و یواشکی! البته حراست گیر نمیده
یکی بود نوشته بود باعث تاسفه نه واسه اینکه این دخترا دوچرخه میرونن
بلکه به نظام که این طوری باعث شده یه دختر 25ساله به بالا حسرت هاش
بشه دوچرخه روندن.
اخیش
-
182
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: شیطان و خدا
تمام کتاب را خدا نوشته است.
-
240
-
1
- ادامه مطلب
موضوع: غریب است
سرگشته و تنهاست دگر يار ندارد...
دانى كه چرا نيست زما نام و نشانى؟
چون هیچكس با زمين خورده دگر کار ندارد...!!!
-
626
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: یک وجب پهن تر باشد
ابتهاج تعریف میکرد:
در مراسم کفن ودفن شخصی شرکت کردم ،
دیدم قبل از اینکه بذارنش تو قبر، چیزی حدود یک وجب سرگین
و فضولات تر گوسفند ،توی کف قبر ریختن.
از یک نفر که اینکار رو داشت انجام میداد، سوال کردم که :
این چه رسمی ست که شما دارید؟
گفت: توی رساله نوشته که این کار برای فرد مسلمان مستحبه و
ما مدتهاست برا مرده هامون اینکار رو انجام میدیم .
میگفت که چون برام تعجب آور بود،سریع گشتم یه رساله پیدا کردم
و رفتم سراغ طرف،
بهش گفتم :کجاش نوشته؟
طرف هم میره تو بخش آیین کفن و دفن میت،آورد که بفرما.
دیدم نوشته
" کف قبر مسلمان،مستحب است یک وجب پهن تر باشد"
شفیعی کدکنی
-
969
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: یک وجب پهن تر باشد
ابتهاج تعریف میکرد:
در مراسم کفن ودفن شخصی شرکت کردم ،
دیدم قبل از اینکه بذارنش تو قبر، چیزی حدود یک وجب سرگین
و فضولات تر گوسفند ،توی کف قبر ریختن.
از یک نفر که اینکار رو داشت انجام میداد، سوال کردم که :
این چه رسمی ست که شما دارید؟
گفت: توی رساله نوشته که این کار برای فرد مسلمان مستحبه و
ما مدتهاست برا مرده هامون اینکار رو انجام میدیم .
میگفت که چون برام تعجب آور بود،سریع گشتم یه رساله پیدا کردم
و رفتم سراغ طرف،
بهش گفتم :کجاش نوشته؟
طرف هم میره تو بخش آیین کفن و دفن میت،آورد که بفرما.
دیدم نوشته
" کف قبر مسلمان،مستحب است یک وجب پهن تر باشد"
شفیعی کدکنی
-
969
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: لمس کن کلمات را
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ...
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ...
لمس کن نوشته هایی را که لمس نا شدنیست و عریان ...
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ...
لمس کن لحظه هایم را ...
تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم،
لمس کن این با تو نبودنها را
-
1 487
-
1
- ادامه مطلب