موضوع: خودکشی
دارم با خودم رویا پردازی مرگ رو میکنم.
حتی وصیتمو...
حتی دارای ها و بدهی هامو.
مثلا اگه من بخوام خودمو بکشم. لپ تاپ رو میفروشم.زیر قیمت به یه بچه دبیرستانی بدم.هارد هامو اشانتیوم به یه مهندس کامپیوتر بدم و ازش قول بگبرم که برا سود خودش پروژه هارو نفروشه ولی ازش استفاده کنه.
پول رهن خونه رو. نصفشو واریز کنم برا خیریه یه جایی.یا به یه تولیدی بدم
بقیه پول خرج کفن و دفنم....
گوشیم رو بفروشم و عوضش یه گوشی نوع برا مامانم بگیرم.
و کاکتوسی رو به مدت 10سال شارژ کنم و یه متن نانوشته بقیه پاک شه.
کل دارای زندگیم همینه. یه سواد خوب و خدافظ دنیا....
حتی وصیتمو...
حتی دارای ها و بدهی هامو.
مثلا اگه من بخوام خودمو بکشم. لپ تاپ رو میفروشم.زیر قیمت به یه بچه دبیرستانی بدم.هارد هامو اشانتیوم به یه مهندس کامپیوتر بدم و ازش قول بگبرم که برا سود خودش پروژه هارو نفروشه ولی ازش استفاده کنه.
پول رهن خونه رو. نصفشو واریز کنم برا خیریه یه جایی.یا به یه تولیدی بدم
بقیه پول خرج کفن و دفنم....
گوشیم رو بفروشم و عوضش یه گوشی نوع برا مامانم بگیرم.
و کاکتوسی رو به مدت 10سال شارژ کنم و یه متن نانوشته بقیه پاک شه.
کل دارای زندگیم همینه. یه سواد خوب و خدافظ دنیا....
-
265
-
1
- ادامه مطلب
موضوع: خودکشی
دارم با خودم رویا پردازی مرگ رو میکنم.
حتی وصیتمو...
حتی دارای ها و بدهی هامو.
مثلا اگه من بخوام خودمو بکشم. لپ تاپ رو میفروشم.زیر قیمت به یه بچه دبیرستانی بدم.هارد هامو اشانتیوم به یه مهندس کامپیوتر بدم و ازش قول بگبرم که برا سود خودش پروژه هارو نفروشه ولی ازش استفاده کنه.
پول رهن خونه رو. نصفشو واریز کنم برا خیریه یه جایی.یا به یه تولیدی بدم
بقیه پول خرج کفن و دفنم....
گوشیم رو بفروشم و عوضش یه گوشی نوع برا مامانم بگیرم.
و کاکتوسی رو به مدت 10سال شارژ کنم و یه متن نانوشته بقیه پاک شه.
کل دارای زندگیم همینه. یه سواد خوب و خدافظ دنیا....
حتی وصیتمو...
حتی دارای ها و بدهی هامو.
مثلا اگه من بخوام خودمو بکشم. لپ تاپ رو میفروشم.زیر قیمت به یه بچه دبیرستانی بدم.هارد هامو اشانتیوم به یه مهندس کامپیوتر بدم و ازش قول بگبرم که برا سود خودش پروژه هارو نفروشه ولی ازش استفاده کنه.
پول رهن خونه رو. نصفشو واریز کنم برا خیریه یه جایی.یا به یه تولیدی بدم
بقیه پول خرج کفن و دفنم....
گوشیم رو بفروشم و عوضش یه گوشی نوع برا مامانم بگیرم.
و کاکتوسی رو به مدت 10سال شارژ کنم و یه متن نانوشته بقیه پاک شه.
کل دارای زندگیم همینه. یه سواد خوب و خدافظ دنیا....
-
265
-
1
- ادامه مطلب
موضوع: بفهم رها کرده او تو را
یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام
آرام وسرد گفت:که در طالع شما...
قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست
گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...
با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!
گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها
آخر شروع کرد به تفسیر فال من...
با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا
اینجا فقط دو خط موازی نشسته است
یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا
انگار بی امان به سرم ضربه میزدند
یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟
گفتم درست نیست، از اول نگاه کن
فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!!
آرام وسرد گفت:که در طالع شما...
قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست
گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...
با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!
گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها
آخر شروع کرد به تفسیر فال من...
با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا
اینجا فقط دو خط موازی نشسته است
یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا
انگار بی امان به سرم ضربه میزدند
یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟
گفتم درست نیست، از اول نگاه کن
فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!!
-
569
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: بفهم رها کرده او تو را
یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام
آرام وسرد گفت:که در طالع شما...
قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست
گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...
با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!
گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها
آخر شروع کرد به تفسیر فال من...
با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا
اینجا فقط دو خط موازی نشسته است
یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا
انگار بی امان به سرم ضربه میزدند
یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟
گفتم درست نیست، از اول نگاه کن
فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!!
آرام وسرد گفت:که در طالع شما...
قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست
گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...
با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!
گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها
آخر شروع کرد به تفسیر فال من...
با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا
اینجا فقط دو خط موازی نشسته است
یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا
انگار بی امان به سرم ضربه میزدند
یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟
گفتم درست نیست، از اول نگاه کن
فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!!
-
569
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: بفهم رها کرده او تو را
یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام
آرام وسرد گفت:که در طالع شما...
قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست
گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...
با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!
گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها
آخر شروع کرد به تفسیر فال من...
با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا
اینجا فقط دو خط موازی نشسته است
یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا
انگار بی امان به سرم ضربه میزدند
یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟
گفتم درست نیست، از اول نگاه کن
فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!!
آرام وسرد گفت:که در طالع شما...
قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست
گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...
با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!
گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها
آخر شروع کرد به تفسیر فال من...
با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا
اینجا فقط دو خط موازی نشسته است
یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا
انگار بی امان به سرم ضربه میزدند
یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟
گفتم درست نیست، از اول نگاه کن
فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!!
-
569
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: نباید حرف زد
همیشه نباید حرف زد
گاه باید سکوت کرد
حرف دل که گفتنی نیست !
باید آدمش باشد
کسی که با یک نگاه کردن به چشمت...
تا ته بغضت را بفهمد
گاه باید سکوت کرد
حرف دل که گفتنی نیست !
باید آدمش باشد
کسی که با یک نگاه کردن به چشمت...
تا ته بغضت را بفهمد
-
520
-
0
- ادامه مطلب