موضوع: الی و رفیق
وای به حال اون زمان که مو میریزه.یا دندون درد میکنه
انقدر توجه میکنیم بهش که بیشتر بریزه.
ولی خیلی اوقات اون چیزایی که همراهمونه رو قدر نمیدونیم.
مثل دست و پا. مثل چشم و گوش
اینا همیشه همراه ما هستن و هیچ موقع قدر نمیدونیم.
وای به حال روزی که دستموم طوری شه.یا چشمون درد کنه.
اونموقع نعمت به این بزرکی رو ادم درک میکنه.میفهمه
بعضی وقتا رفیق موقع رفتن هم ادم قدرشو نمیدونه وقتی کامل از دستش داد میفهمه چه به چیه.
بچه عموما یکی دوسالگیش شیرینه و چندساله بعدش جز لوس ترین سال های زندگیشه. وای به حال ش اگه داداش یا ابجی بعدش بیاد.یهو اون همه توجه و به به گفتن همش برمیگرده به این جدیده و اون عزیز کمتر توجه میشه.
امروز الیستر مریض شده بود بودن و دوست داشتنش بعداز یه فاصله نسبتا کوتاه دوباره تو دلم اومد. جمله بندیم شاید واضح نباشه برای تخلیه فکرم نوشتم همین
-
144
-
0
-
File engine/modules/impsmartdate/date.php not found.
تگ ها
نویسیم میکنیم میریزه دندون میکنه انقدر میکنیم بیشتر بریزه اوقات چیزایی همراهمونه نمیدونیم همیشه همراه اونموقع بزرکی میکنه قدرشو نمیدونه میفهمه عموما دوسالگیش شیرینه چندساله زندگی زندگی داداش داداش برمیگرده جدیده امروز