عاشقانه کاکتوسی سخن عشق غمگین

موضوع:  الی و رفیق

خیلی وقتا می نویسیم و نگاه میکنیم

وای به حال اون زمان که مو میریزه.یا دندون درد میکنه
انقدر توجه میکنیم بهش که بیشتر بریزه.
ولی خیلی اوقات اون چیزایی که همراهمونه رو قدر نمیدونیم.
مثل دست و پا. مثل چشم و گوش
اینا همیشه همراه ما هستن و هیچ موقع قدر نمیدونیم.
وای به حال روزی که دستموم طوری شه.یا چشمون درد کنه.
اونموقع نعمت به این بزرکی رو ادم درک میکنه.میفهمه

بعضی وقتا رفیق موقع رفتن هم ادم قدرشو نمیدونه وقتی کامل از دستش داد میفهمه چه به چیه.

بچه عموما یکی دوسالگیش شیرینه و چندساله بعدش جز لوس ترین سال های زندگیشه. وای به حال ش اگه داداش یا ابجی بعدش بیاد.یهو اون همه توجه و به به گفتن همش برمیگرده به این جدیده و اون عزیز کمتر توجه میشه.

امروز الیستر مریض شده بود بودن و دوست داشتنش بعداز یه فاصله نسبتا کوتاه دوباره تو دلم اومد. جمله بندیم شاید واضح نباشه برای تخلیه فکرم نوشتم همین

  ارسال  نظر

سوال: اسب سفید رستم چه رنگی بود؟(فارسی بنویسید)

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent