عاشقانه کاکتوسی سخن عشق غمگین
موضوع:
پشیمانم
شباهنگام می آیی کنار بستر سردم
تقاضا می کنی شاید به دنیای تو برگردم
تلنگر می زند در من نگاه وحشی ات آری
هیولایی که آوردی درون قلب پر دردم
تمام التماس من، فقط ماندن کنارت بود
تو می رفتی اما من، برایت گریه می کردم
هنوز آشفته می سازد خیالت شعرهایم را
تمام بودن خود را برایت هدیه آوردم
پشیمانم چرا رفتم به مهمانی چشمانت
خداحافظ، خداحافظ که دیگر بر نمی گردم
ارسال نظر