چرک نویس

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: می خواهمت .

می خواهمت .

چقـدر دوست دارم دوست داشتنت را ... !!
دوست داشتـن تـــویی کـه ممنـوع ترینی برای مــــن
چقـدر دلم هوایت را دارد ... !!
هوای تــــــویی که حق نفس کشیـدن در هوایت را نـدارم
چقـدر آرامش میدهی به مـن !! تـــــویی کـه حق آرامش گرفتـن از وجودت را ندارم
چقـدر زیبا نوازش میکنی روحـم را !!
تـویی کـه حق نوازش روحت را ندارم
چقـدر خوب است بـودنت !! تــــویی کـه حق با تـــــو بودن را ندارم ...
به یادت و برایت نوشتـن زیباست .....
بخـوان و دم مزن ،
می خواهمت ..... .می خواهمت ..... می دانم کـه نمیدانی

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: تعبیر زیبا از زندگی

خدای عاشقانخدای عاشقان

خداوند همه چيز را جفت آفريد:
جز دماغ و دهن و قلب، مى دونى چرا؟
چون بايد براى خودت
يک هم نفس يک هم زبان و يک هم دل پيداکنی
کسی که برایت آرامش بیاورد،
مستحق ستایش است....
انسان ها را در زیستن بشناس...
نه در گفتن...
در گفتار همه آراسته اند...

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: فال روزانه 04/05/93

فروردین

در مسایل کاری شاید نتوانید خیلی متمرکز باشید. احتمالا فکرتان پریشان است زیرا امروز نوعی تردید در مورد احساسات خود دارید که چندان خوشایند نیستند. شاید به طرف مقابل خود اعتماد نداشته باشید و این مساله موجب می شود با یکدیگر مشاجره و بحث داشته باشید. بهتر است آرامش خود را حفظ کنید و به جای دعوا با یکدیگر در آرامش و با صداقت حرف بزنید. به این ترتیب به نتیجه بهتری می رسید. برای تقویت رابطه خود و ایجاد اعتماد بیشتر تلاش کنید. بدانید بخش بزرگ آرامش امروز در دست شما است.

اردیبشهت

امروز نمی توانید روی یک مساله واحد تمرکز کنید. دایم ذهنتان از این شاخه به آن شاخه می پرد. این روند در روحیه شما تا اندازه ای نرمال است اما امروز بیش از اندازه می شود به طوری که دیگران برای این موضوع به شما گلایه می کنند. بهتر است پیش از بیان فکرهای خود درست آنها را بررسی کنید و وقتی واقعا به نتیجه رسیدید، آن را مطرح کنید. این در محل کار نیز بسیار مهم است زیرا ممکن است با از این شاخه به آن شاخه پریدن، دیگران اعتماد خود را به شما از دست بدهند. در مورد مسایل عاطفی نیز باید متعادل رفتار کنید. یک لحظه عاشق و لحظه دیگر فارغ نباشید.

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: داستان سنگ یا برگ !

داستان سنگ یا برگ !

مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا می‌گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: «عجیب آشفته‌ام و همه چیز زندگی‌ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی‌دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟"»
استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین کند و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت: «به این برگ نگاه کن. وقتی داخل آب می‌افتد خود را به جریان آن می‌سپارد و با آن می‌رود.»
سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی‌اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت. استاد گفت: «این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی‌اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می‌خواهی یا آرامش برگ را؟»