موضوع: چه دير فهميدم
مسير آمدن و رفتن تو را آنقدرآمدم و دست خالي برگشتم كه كفشهايم از التماس نگاهم شرمنده شدند
تا شايد فردايي بيايد كه تو دوباره برگردي چيز كمي نيست
و تو هيچگاه برنميگردي تا ببينی اين كه هيچ كس نميداند من در انتهاي سكوت
حنجره ام آوازهاي قديمي تو رابه سوگ نشسته ام
ولحجه دروغين نفرتم روي لحظه هاي خوش گذشته ام چنبر زده درد كمي نيست
خورشيد هيچ گاه در سرزمين يخبندان قلب تو طلوع نكرد نتابيد و
درياچه قطبي چشمان تو را آب نكرد
هيچ پرنده اي روي شاخه هاي دلت ننشست نخواند ونپريد و
من بيهوده درانتظار آخرين معجزه بودم و چه دير فهميدم.....
-
1 359
-
0
-
File engine/modules/impsmartdate/date.php not found.