موضوع: و همیشه کسی از باغ آمد
و همیشه کسی از باغ آمد،
و مرا نوبر وحشت هدیه کرد
و همیشه خوشه چینی از راهم گذشت،
و کنار من خوشه ى راز از دستش لغزید
و همیشه من ماندم و تاریک بزرگ،
من ماندم و همهمه ى آفتاب
و از سفر آفتاب،
سرشار از تاریکیِ نور آمده ام:
و مرا نوبر وحشت هدیه کرد
و همیشه خوشه چینی از راهم گذشت،
و کنار من خوشه ى راز از دستش لغزید
و همیشه من ماندم و تاریک بزرگ،
من ماندم و همهمه ى آفتاب
و از سفر آفتاب،
سرشار از تاریکیِ نور آمده ام:
-
1 101
-
0
- ادامه مطلب