موضوع: رزومه ناقص
امروز بعد از مدت ها کلاس داشتم. از نوع حل تمرین.
امروز به این دلیل که بچه های ارشد هستند و سطح تسلطم تو این کار کم بود، یکم
خیلی زیاد استرس داشتم. با خودم میگفتم من از صد اگه یک باشم احتمال داره این بچه ها
مثلا سطحشون 10 باشه و بزنن بکوبنن منو.
با امادگی کافی رفتم سراغ تدریس، دختری که شبیه توهم بود اومده بود...
ظاهرا برای خودش میخواد یاد بگیره. عجیب یاد تو میندازه منو..
حالا بگذیریم از این، سوالاتی میپرسیدن که فهمیدم اگه من سطحم یک باشه، سطح اینا منفی صد هستش.
خیلی خیلی داغون بودن. اونجا بود که حس کردم بدرد استادی نمیخورم.
والله من باشم همشون رو اخراج میکنم. سطح سواد صفر، ادعا صد.
رو مخ بودن ولی تجربه خوبی بود. عجب صبری داره استادشون.
چون تو رزومه میاد دارم کلاس برگزار میکنم وگرنه ارزش یاد دادن به چندتا مدعی بیسواد نداره این همه وقت.
امروز به این دلیل که بچه های ارشد هستند و سطح تسلطم تو این کار کم بود، یکم
خیلی زیاد استرس داشتم. با خودم میگفتم من از صد اگه یک باشم احتمال داره این بچه ها
مثلا سطحشون 10 باشه و بزنن بکوبنن منو.
با امادگی کافی رفتم سراغ تدریس، دختری که شبیه توهم بود اومده بود...
ظاهرا برای خودش میخواد یاد بگیره. عجیب یاد تو میندازه منو..
حالا بگذیریم از این، سوالاتی میپرسیدن که فهمیدم اگه من سطحم یک باشه، سطح اینا منفی صد هستش.
خیلی خیلی داغون بودن. اونجا بود که حس کردم بدرد استادی نمیخورم.
والله من باشم همشون رو اخراج میکنم. سطح سواد صفر، ادعا صد.
رو مخ بودن ولی تجربه خوبی بود. عجب صبری داره استادشون.
چون تو رزومه میاد دارم کلاس برگزار میکنم وگرنه ارزش یاد دادن به چندتا مدعی بیسواد نداره این همه وقت.
-
115
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: از دست بعضیا
اه.دو روزه از استرس کار نتونستم بکنم.
با زور هزار بوق بوق شده
اصلا هیچی. امان از فضولا
با زور هزار بوق بوق شده
اصلا هیچی. امان از فضولا
-
127
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: دعا و خاطره
یادت بخیر. دعا دعا یهو یاد دعای مامانت افتادم
یادش بخیر ترمی که فرجه هاش بستری بودم و
جز اون ترمای سخت بود که پشت سر هم امتحانا
بود و من کلی میترسیدم. تو وقت عادی هم هیچ کاری
نکرده بود....
یادش بخیر با کلی استرس و خواهش که دعا کن. دعا کرد مامان و
من یه امتحان رو خیلی عالی نوشتم.
یادت بخیر
یادش بخیر ترمی که فرجه هاش بستری بودم و
جز اون ترمای سخت بود که پشت سر هم امتحانا
بود و من کلی میترسیدم. تو وقت عادی هم هیچ کاری
نکرده بود....
یادش بخیر با کلی استرس و خواهش که دعا کن. دعا کرد مامان و
من یه امتحان رو خیلی عالی نوشتم.
یادت بخیر
-
175
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: سهمم
از الان برای فردا تپش قلب دارم و استرس.
دستام عرق داره میکنه هی...
عجب کار استرس زاییه.
ولی ارزشش رو داره.
حق م بود. سهمم بود. ولی نشد الان دارم و میخوام بشه
دستام عرق داره میکنه هی...
عجب کار استرس زاییه.
ولی ارزشش رو داره.
حق م بود. سهمم بود. ولی نشد الان دارم و میخوام بشه
-
142
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: سهمم
از الان برای فردا تپش قلب دارم و استرس.
دستام عرق داره میکنه هی...
عجب کار استرس زاییه.
ولی ارزشش رو داره.
حق م بود. سهمم بود. ولی نشد الان دارم و میخوام بشه
دستام عرق داره میکنه هی...
عجب کار استرس زاییه.
ولی ارزشش رو داره.
حق م بود. سهمم بود. ولی نشد الان دارم و میخوام بشه
-
142
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: خورشید کاشانه تویی
خیمه بزن بر قلب من , صاحب این خانه تویی
مستم کن از جام لبت , ساقی و پیمانه تویی
آغوش سردم را ببین , محتاج دوزخ توام
روشن نما چشم دلم , خورشید کاشانه تویی
بر تخت ملک دل نشین , تا که شوی سلطان من
این بارگاه و کاخ توست , لایق شاهانه تویی
با عشق تو ای دلبرم , جنت نخواهم من دگر
هم دین و هم دنیای من , بهشت جانانه تویی ..
مستم کن از جام لبت , ساقی و پیمانه تویی
آغوش سردم را ببین , محتاج دوزخ توام
روشن نما چشم دلم , خورشید کاشانه تویی
بر تخت ملک دل نشین , تا که شوی سلطان من
این بارگاه و کاخ توست , لایق شاهانه تویی
با عشق تو ای دلبرم , جنت نخواهم من دگر
هم دین و هم دنیای من , بهشت جانانه تویی ..
-
606
-
0
- ادامه مطلب