موضوع: سهم دلم
گرگ هر شب به شکار میرفت و بی آنکه چیزی شکار کند باز میگشت ...
ﺷﺒﯽ ﮔــــﺮگ را ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺩﯾﺪﻡ …
ﺑﺎ ﻻﺷﻪ ﯾﮏ ﺁﻫﻮ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﺑﻪ ﮔﻠﻪ ﺁمد …!
ﮔﺮﮒﻫﺎﯼ ﮔﻠﻪ ﺷﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﺎﺭ از او ﭘﺮﺳﯿﺪند
ﭼﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔــــــــﺮﮒ …؟!!
گرگ ﮔﻔﺖ: شبی در ﺳﯿﺎﻫﯽ بیابان ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ …؛
ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺭﺑﻮد !!
هر شب به خواست پایم که نه، به تمنای "دلم"
میرفتم تا تماشایش کنم ...!
اما امشب محو او بودم که ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺻﺪﺍﯼ ﺳﮕﺎﻥ ﻭﻟﮕﺮﺩ ﺭﺍ …!
ﺩﻭﯾﺪم، ﭘﺮﯾﺪم، زﯾﺮ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﺭﯾﺪمش …!!!!!
آنچنان ﺩﻭﺳﺘﺶ داشتم که ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ
"سهم دلم"
ﻧﺼﯿﺐ "ﺳﮕﺎﻥ ﻭﻟﮕﺮﺩ" ﺷﻮﺩ …!!
-
1 026
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: پیشکش میکنم مهربانی را
پیشکش میکنم مهربانی را
به کسانیکه از دل شکستن بیزارند
و در تمنای آن اندکه دلی بدست اورند
آنانکه رحمت افرینند
نه زحمت افرین
و برآنند در زندگی پلی باشند نه دیوار.
آنانکه دوست داشتنشان را شاید نتوانی نشان دهی
اما عمیقا دوستشان داری
به کسانیکه از دل شکستن بیزارند
و در تمنای آن اندکه دلی بدست اورند
آنانکه رحمت افرینند
نه زحمت افرین
و برآنند در زندگی پلی باشند نه دیوار.
آنانکه دوست داشتنشان را شاید نتوانی نشان دهی
اما عمیقا دوستشان داری
نمیدانم که بودی که سوغات کربلا برایم اوردی... هر که هستی ممنونم....
-
1 601
-
0
- ادامه مطلب