چرک نویس

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: کار افرین

تو اگه نیاز مالی داشتی ، شاید جز بزرگترین کارافرینای دنیا میشدی. ..
هراز گاهی پول ههم محدودیت میاره.

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: حسی که بود و داشتی

کاش بودی...کاش بودی...

گاهی سراغم را بگیر از کوچه های آشتی ...
از حسِ بی تاب دلت، حسی که بود و داشتی !

گاهی مرا فریاد کن، شاید من اینجا بشنوم
یادی بکن از مرده ای که زنده می پنداشتی !

آن دورها، آن سال ها، گفتی که مجنون منی
گفتی که از شوریدگی، سر را به صحرا می زنی !

لرزیده ام بی انتها از آن جنون ... آن ادعا...
یادی کن از بیدی که در احساس من میکاشتی !!

باران به باران میروم، بی چتر پشت سایه ها
خواب قشنگی دیده ام یک مرد ...گریه ...آشتی

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: پیامک های بزرگان

پیامک های زیبا از عاشقانه ترین سایت کاکتوسیپیامک های زیبا از عاشقانه ترین سایت کاکتوسی

خوش بــه حال ِ انارها و انجیـرها ...
دلتنگ که می شـوند، مــی تـرکـنــد ...
مهدی اخوان ثالث

مرا با حقیقت بیازار. اما هرگز با دروغ، آرامم نکن!
جان شیفته _ رومن رولان

وقتی انسان ها از تنهایی می نالند، منظورشان این نیست که اطرافشان خلوت است، تنهایی این است که هیچکس نمی فهمد چه می گویند...
آیزایا برلین

بعضی صبح ها که از خواب پا میشی، با خودت فکر میکنی ''نمیتونم از پسش بر بیام'' و بعد تو دلت میخندی , چون یاد تمام صبح هایی میوفتی که این فکر رو داشتی!
چارلز بوکوفسکی

من تصور می کنم بهترین تعریفی که می توان از انسان کرد این است : انسان عبارتست از موجودی که به همه چیز عادت می کند!

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: انعکاس عشق

انعکاس عشق

نگاهش که به من می افتد ، لحظه ای بی حرکت می ایستد. یقه کاپشن چرم روشنش را بالا می دهد و دستی می برد زیر موهایش و چند تاری از موهای نرم و قهوه ای رنگ از لای انگشتان کشیده اش رها شده و پرده ای جلوی چشمانش می کشند. لبخند کمرنگی روی لبش می نشیند. ابروهایش را بالا می اندازد و همزمان چشمکی می زند!
نگاهش که سمت گلدان روی میز می چرخد لبخندش جان بیشتری می گیرد و ردیف دندان های منظمی از میان لب های باریکش خودنمایی می کنند.
آرام می گوید:
تو خودت قشنگ ترین گل دنیایی عزیزم!! تنها تو بودی که تولدم را به خاطر داشتی و بعد نوشته روی کارت آویزان شده از گلدان را زیر لب تکرار می کند:
“تولدت مبارک مهتاب شب های تنهایی ام”
گلدان کریستال زیبا با یک شاخه گل رز قرمزآتشین تمام وسعت نگاهم را در بر می گیرد. طراوت و شادابی عجیبی در گلبرگ های مخملی اش خودنمایی می کند و تلالوء نوری که از درز پرده بر روی گلدان افتاده رنگین کمانی از قرمز و طلایی در هم رونده را درونم منعکس می کند.
دوباره بر می گردد به سمت من و حریصانه کاغذ های تیره طراحی هایش را از نظر می گذراند. نگاهش روی طرح نیمه تمام چشمهایی که با چند خط ساده و حاشور ، بی اندازه زیبا جلوه می کنند گره می خورد .