موضوع: خواب
خواب دیدم، خوابی که قبل از طول خورشید بود.
پریدم از خواب و تشنه بودم. تعبیرشو خوندم دیدم جالبه....
دیدم زندانی شدم، به مدت شیش ماه. اما تونستم فرار کنم از این زندان
بعد
داشتم افسوس میخوردم که الان منو میگیرن و جرمم دوبرابر میشه
میشه یه سال تو زندان!
کل زندگیم، کل وجودم به خطر افتاده...
فکر میکردم اینده ای دیگه نیست و نیست و نیست:(
اهوم... بعضی وقتا یه همدم نه، یه هم صحبت میتونه خیلی تاثیر بزاره...
پریدم از خواب و تشنه بودم. تعبیرشو خوندم دیدم جالبه....
دیدم زندانی شدم، به مدت شیش ماه. اما تونستم فرار کنم از این زندان
بعد
داشتم افسوس میخوردم که الان منو میگیرن و جرمم دوبرابر میشه
میشه یه سال تو زندان!
کل زندگیم، کل وجودم به خطر افتاده...
فکر میکردم اینده ای دیگه نیست و نیست و نیست:(
اهوم... بعضی وقتا یه همدم نه، یه هم صحبت میتونه خیلی تاثیر بزاره...
-
150
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: بیادت گیورگیز
امروز با خواب عجیب روزم رو شروع کردم.
خواب گورگیز رو دیدم، عجیب و غریب
یکی که حس میکردم شبیه گورگیز هست، اومد دم خونمون
و یه هدیه برای تشکر از من داد.
اوردم خونه و دیدم تو قاب های نقل فروشی هما(تو جانبازان هستش) یکی نمیدونم چی بود و یکی انگور بود
بعد من انگور رو خوردم و یهو پاشدم...
بعدازظهر این دختره پیام داده و میگه دستاش زخم بوده. ظاهرا میخواسته خودشو آزاد کنه، نتونسته...
حالا ما به یاد گیورگیز هستیم ولی متاسفانه رفته....
افسوس میخورم که شاید میتونستم بیشتر کمک کنم و نکردم... هی
خواب گورگیز رو دیدم، عجیب و غریب
یکی که حس میکردم شبیه گورگیز هست، اومد دم خونمون
و یه هدیه برای تشکر از من داد.
اوردم خونه و دیدم تو قاب های نقل فروشی هما(تو جانبازان هستش) یکی نمیدونم چی بود و یکی انگور بود
بعد من انگور رو خوردم و یهو پاشدم...
بعدازظهر این دختره پیام داده و میگه دستاش زخم بوده. ظاهرا میخواسته خودشو آزاد کنه، نتونسته...
حالا ما به یاد گیورگیز هستیم ولی متاسفانه رفته....
افسوس میخورم که شاید میتونستم بیشتر کمک کنم و نکردم... هی
-
136
-
0
- ادامه مطلب