موضوع: سلطانیم
Can yakan gözlerini bak görmeye geldim
ببین که اومدم اون چشمای جانسوزت رو ببینم
Abuhayat sözlerinle gül olup yeşermeye geldim
اومدم تا با حرفهای زندگیت مثل گل جوانه بزنم
Ben aciz ben yarım sana tamam olmaya geldim
من عاجز و من نیمه تمام برای تمام شدن به سوی تو میام
Şeyda bülbüller gibi gül dalına konmaya geldim
مثل بلبلهای شیدایی اومدم تا پشت گلها بنشینم
Yanar içim senden öteye yer yok
دلم میسوزه چون دیگه برای غیر تو جایی نیست
Yanar sözlerim, bakamam gözlerine
حرفهام آتیش میگیره نمیتونم تو چشات نگاه کنم
Canımdan başka servetim yokken, canımdan geçmeye geldim
با اینکه به غیر از وجودم ثروتی ندارم اومدم تا جانم رو فدا کنم
Kabul et ne olur ey sultanım, aşkınla yanmaya geldim
چی میشه قبول کنی سلطان من، اومدم تا با عشقت بسوزم
Dağ taş toprak iken umman olmaya geldim
وقتی که کوه و سنگ و خاکم اومدم تا دریای عمان بشم
Aşksız biçareyken, kendimi bulmaya geldim
در حالیکه بی عشق و بیچاره بودم اومدم تا خودم رو پیدا کنم
Yalana meyil ederken gerçeği görmeye geldim
در حالیکه میل به دروغ دارم ولی اومدم تا واقعیت ها رو ببینم
Yaşayan bir ölüyken gönlünde doğmaya geldim
مثل مرده ی متحرکم ولی اومدم تا از ته دل به دنیا بیام
Yanar içim senden öteye yer yok
دلم میسوزه چون دیگه برای غیر تو جایی نیست
Yanar sözlerim bakamam gözlerine
حرفهام آتیش میگیره نمیتونم تو چشات نگاه کنم
پی.نوشت: یبار برای همیشه سوختم. والله گور بابات
ببین که اومدم اون چشمای جانسوزت رو ببینم
Abuhayat sözlerinle gül olup yeşermeye geldim
اومدم تا با حرفهای زندگیت مثل گل جوانه بزنم
Ben aciz ben yarım sana tamam olmaya geldim
من عاجز و من نیمه تمام برای تمام شدن به سوی تو میام
Şeyda bülbüller gibi gül dalına konmaya geldim
مثل بلبلهای شیدایی اومدم تا پشت گلها بنشینم
Yanar içim senden öteye yer yok
دلم میسوزه چون دیگه برای غیر تو جایی نیست
Yanar sözlerim, bakamam gözlerine
حرفهام آتیش میگیره نمیتونم تو چشات نگاه کنم
Canımdan başka servetim yokken, canımdan geçmeye geldim
با اینکه به غیر از وجودم ثروتی ندارم اومدم تا جانم رو فدا کنم
Kabul et ne olur ey sultanım, aşkınla yanmaya geldim
چی میشه قبول کنی سلطان من، اومدم تا با عشقت بسوزم
Dağ taş toprak iken umman olmaya geldim
وقتی که کوه و سنگ و خاکم اومدم تا دریای عمان بشم
Aşksız biçareyken, kendimi bulmaya geldim
در حالیکه بی عشق و بیچاره بودم اومدم تا خودم رو پیدا کنم
Yalana meyil ederken gerçeği görmeye geldim
در حالیکه میل به دروغ دارم ولی اومدم تا واقعیت ها رو ببینم
Yaşayan bir ölüyken gönlünde doğmaya geldim
مثل مرده ی متحرکم ولی اومدم تا از ته دل به دنیا بیام
Yanar içim senden öteye yer yok
دلم میسوزه چون دیگه برای غیر تو جایی نیست
Yanar sözlerim bakamam gözlerine
حرفهام آتیش میگیره نمیتونم تو چشات نگاه کنم
پی.نوشت: یبار برای همیشه سوختم. والله گور بابات
-
201
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: تنهایی
از خواب برگشتم به تنهایی
پل میزنم از تو به زیبایی
چشمامو میبندمو میبینم
دنیارو با چشم تو میبینم
دنیایه من با عشق درگیره
عشقی که تو نباشی میمیره
عشقی که تو دست تو گل داده
عشقی که به دست من افتاده
تو مثل من رویاتو میبافی
با دست من موهاتو میبافی
خورشیدو با چشمات روشن کن
یکبار ماهو قسمت من کن
تو مثل من رویا تو میبافی
با دست من موهاتو میبافی
خورشیدو با چشمات روشن کن
یکبار ماهو قسمت من کن
من پشت این پنجره میشینم
بارونو تو چشم تو میبینم
عیبی نداره چشمتو وا کن
عیبی نداره باز غمگینم
بازی نکن با قلب داغونم
من آخره بازی رو میدونم
حیفه بخوایم از هم جدا باشیم
من خیلی وقته با تو همخونم
تف به این زندگی. مفتی مفتی نابود شد. یه سرطان کمه نگاه....نیازه ظاهرا:((((
پل میزنم از تو به زیبایی
چشمامو میبندمو میبینم
دنیارو با چشم تو میبینم
دنیایه من با عشق درگیره
عشقی که تو نباشی میمیره
عشقی که تو دست تو گل داده
عشقی که به دست من افتاده
تو مثل من رویاتو میبافی
با دست من موهاتو میبافی
خورشیدو با چشمات روشن کن
یکبار ماهو قسمت من کن
تو مثل من رویا تو میبافی
با دست من موهاتو میبافی
خورشیدو با چشمات روشن کن
یکبار ماهو قسمت من کن
من پشت این پنجره میشینم
بارونو تو چشم تو میبینم
عیبی نداره چشمتو وا کن
عیبی نداره باز غمگینم
بازی نکن با قلب داغونم
من آخره بازی رو میدونم
حیفه بخوایم از هم جدا باشیم
من خیلی وقته با تو همخونم
تف به این زندگی. مفتی مفتی نابود شد. یه سرطان کمه نگاه....نیازه ظاهرا:((((
-
430
-
1
- ادامه مطلب
موضوع: تنهایی
از خواب برگشتم به تنهایی
پل میزنم از تو به زیبایی
چشمامو میبندمو میبینم
دنیارو با چشم تو میبینم
دنیایه من با عشق درگیره
عشقی که تو نباشی میمیره
عشقی که تو دست تو گل داده
عشقی که به دست من افتاده
تو مثل من رویاتو میبافی
با دست من موهاتو میبافی
خورشیدو با چشمات روشن کن
یکبار ماهو قسمت من کن
تو مثل من رویا تو میبافی
با دست من موهاتو میبافی
خورشیدو با چشمات روشن کن
یکبار ماهو قسمت من کن
من پشت این پنجره میشینم
بارونو تو چشم تو میبینم
عیبی نداره چشمتو وا کن
عیبی نداره باز غمگینم
بازی نکن با قلب داغونم
من آخره بازی رو میدونم
حیفه بخوایم از هم جدا باشیم
من خیلی وقته با تو همخونم
تف به این زندگی. مفتی مفتی نابود شد. یه سرطان کمه نگاه....نیازه ظاهرا:((((
پل میزنم از تو به زیبایی
چشمامو میبندمو میبینم
دنیارو با چشم تو میبینم
دنیایه من با عشق درگیره
عشقی که تو نباشی میمیره
عشقی که تو دست تو گل داده
عشقی که به دست من افتاده
تو مثل من رویاتو میبافی
با دست من موهاتو میبافی
خورشیدو با چشمات روشن کن
یکبار ماهو قسمت من کن
تو مثل من رویا تو میبافی
با دست من موهاتو میبافی
خورشیدو با چشمات روشن کن
یکبار ماهو قسمت من کن
من پشت این پنجره میشینم
بارونو تو چشم تو میبینم
عیبی نداره چشمتو وا کن
عیبی نداره باز غمگینم
بازی نکن با قلب داغونم
من آخره بازی رو میدونم
حیفه بخوایم از هم جدا باشیم
من خیلی وقته با تو همخونم
تف به این زندگی. مفتی مفتی نابود شد. یه سرطان کمه نگاه....نیازه ظاهرا:((((
-
430
-
1
- ادامه مطلب
موضوع: بحث کردن
من یه نظری دارم در مورد بحث کردن.
به نظر من وقتی تو یه جمع دو نفر بحث میکنن و هدف قانع کردن طرف مقابله
در دو رفتار میشه فهمید که طرف کم داره و ضعف تو بحث.
یکی اینکه موقع بحث کردن طرف تو رو با دارو دسته ای دیگه جمع ببنده و بهت توهین کنه.
دوم اینکه بجای حرف زدن با تو. به جمع بگه
این دوتا نشون میده طرف تو بحث کردن ضعف داره و هدف قانع کردن نفر مقابل نیست و تخریب ش هست. باید یاد بگیرم همچین مواقع زود بگم حق با توهه و بیخیال شم....
پی.نوشت: امروز برای یکی تدریس کردم که تو امریکا زندگی میکرد. تجربه باحالی بود. بیچاره ساعت5 صبح بیدار شده بود تا من تدریس کنم. البته تقصیر من نیس که ساعت 16بود تو ایران...
به نظر من وقتی تو یه جمع دو نفر بحث میکنن و هدف قانع کردن طرف مقابله
در دو رفتار میشه فهمید که طرف کم داره و ضعف تو بحث.
یکی اینکه موقع بحث کردن طرف تو رو با دارو دسته ای دیگه جمع ببنده و بهت توهین کنه.
دوم اینکه بجای حرف زدن با تو. به جمع بگه
این دوتا نشون میده طرف تو بحث کردن ضعف داره و هدف قانع کردن نفر مقابل نیست و تخریب ش هست. باید یاد بگیرم همچین مواقع زود بگم حق با توهه و بیخیال شم....
پی.نوشت: امروز برای یکی تدریس کردم که تو امریکا زندگی میکرد. تجربه باحالی بود. بیچاره ساعت5 صبح بیدار شده بود تا من تدریس کنم. البته تقصیر من نیس که ساعت 16بود تو ایران...
-
385
-
1
- ادامه مطلب
موضوع: بحث کردن
من یه نظری دارم در مورد بحث کردن.
به نظر من وقتی تو یه جمع دو نفر بحث میکنن و هدف قانع کردن طرف مقابله
در دو رفتار میشه فهمید که طرف کم داره و ضعف تو بحث.
یکی اینکه موقع بحث کردن طرف تو رو با دارو دسته ای دیگه جمع ببنده و بهت توهین کنه.
دوم اینکه بجای حرف زدن با تو. به جمع بگه
این دوتا نشون میده طرف تو بحث کردن ضعف داره و هدف قانع کردن نفر مقابل نیست و تخریب ش هست. باید یاد بگیرم همچین مواقع زود بگم حق با توهه و بیخیال شم....
پی.نوشت: امروز برای یکی تدریس کردم که تو امریکا زندگی میکرد. تجربه باحالی بود. بیچاره ساعت5 صبح بیدار شده بود تا من تدریس کنم. البته تقصیر من نیس که ساعت 16بود تو ایران...
به نظر من وقتی تو یه جمع دو نفر بحث میکنن و هدف قانع کردن طرف مقابله
در دو رفتار میشه فهمید که طرف کم داره و ضعف تو بحث.
یکی اینکه موقع بحث کردن طرف تو رو با دارو دسته ای دیگه جمع ببنده و بهت توهین کنه.
دوم اینکه بجای حرف زدن با تو. به جمع بگه
این دوتا نشون میده طرف تو بحث کردن ضعف داره و هدف قانع کردن نفر مقابل نیست و تخریب ش هست. باید یاد بگیرم همچین مواقع زود بگم حق با توهه و بیخیال شم....
پی.نوشت: امروز برای یکی تدریس کردم که تو امریکا زندگی میکرد. تجربه باحالی بود. بیچاره ساعت5 صبح بیدار شده بود تا من تدریس کنم. البته تقصیر من نیس که ساعت 16بود تو ایران...
-
385
-
1
- ادامه مطلب