چرک نویس

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: غمت روبرو کرد

انگاری زاده شدم به این کار خلاف...
میدونم و خودم خیلی خوب میدونم که این کارم عاقبت نداره. خلاف هست و هی سعی میکنم انجام ندم. ولی حس میکنم کرم دارم. دوست دارم هی اضافه و اضافه شه...
یه حدی برسم بدیخت میشم دیگه.البته از وضع الانم بدتر نمیدونم چیزی باشه یا نه...

به هر حال.
هنوز اهنگه تو ذهنم تمام نمیشه

تماشا کن و تماشا نکن غم تماشا نداره
ای اه طولانی من و حال پریشانی من

لامصب وقتی میومد پایین خیلی خوب بود...

فردا امیدوارم کار کنم...

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: گفته بودم مردم اینجا بدند.

عاشقانه غم کاکتوسیعاشقانه غم کاکتوسی

گفته بودم مردم اینجا بدند.
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند؟


دیدی ای دل ساقه ی جانت شکست؟
آن عزیزت عهدو پیمانت شکست؟


دیدی ای دل در جهان یک یار نیست؟
هیچکس در زندگی غمخوار نیست؟


دیدی ای دل حرف من بیجا نبود ؟
از برای عشق اینجا، جا نبود


نو بهار عمر را دیدی چه شد؟
زندگی را هیچ فهمیدی چه شد؟


دیدی ای دل دوستی ها بی بهاست؟
کمترین چیز ی که میبینی وفاست؟


ای دل اینجا باید از خود گم شوی
عاقبت همرنگ این مردم شوی

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: گفته بودم مردم اینجا بدند.

عاشقانه غم کاکتوسیعاشقانه غم کاکتوسی

گفته بودم مردم اینجا بدند.
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند؟


دیدی ای دل ساقه ی جانت شکست؟
آن عزیزت عهدو پیمانت شکست؟


دیدی ای دل در جهان یک یار نیست؟
هیچکس در زندگی غمخوار نیست؟


دیدی ای دل حرف من بیجا نبود ؟
از برای عشق اینجا، جا نبود


نو بهار عمر را دیدی چه شد؟
زندگی را هیچ فهمیدی چه شد؟


دیدی ای دل دوستی ها بی بهاست؟
کمترین چیز ی که میبینی وفاست؟


ای دل اینجا باید از خود گم شوی
عاقبت همرنگ این مردم شوی

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: آقا، سفره خالی می خرید؟

امان از این دل...امان از این دل...

یاد دارم در غروبی سرد سرد،
می گذشت از کوچه ما دوره گرد،

داد می زد: "کهنه قالی می خرم"
دست دوم، "جنس عالی می خرم"

کوزه و ظرف سفالی می خرم،
گر نداری، شیشه خالی می خرم،

اشک در چشمان بابا حلقه بست،
عاقبت آهی کشید، بغض اش شکست،

اول ماه است و نان در سفره نیست،
ای خدا شکرت، ولی این زندگی است؟!!!

سوختم، دیدم که بابا پیر بود،
بدتر از او، خواهرم دلگیر بود،

بوی نان تازه هوش اش برده بود،
اتفاقا مادرم هم، روزه بود،

صورت اش دیدم که لک برداشته،
دست خوش رنگ اش، ترک برداشته،

باز هم بانگ درشت پیرمرد،
پرده اندیشه ام را پاره کرد...،

دوره گردم، کهنه قالی می خرم،
دست دوم، جنس عالی می خرم،

کوزه و ظرف سفالی می خرم،
گر نداری، شیشه خالی می خرم،

خواهرم بی روسری بیرون دوید،
گفت: "آقا، سفره خالی می خرید؟!!

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: عقل و دل روزی ز هم دلخور شدند

عشقعشق

عقل و دل روزی ز هم دلخور شدند
هر دو از احساس نفرت پر شدند

دل به چشمان کسی, وابسته بود
عقل از این بچه بازی خسته بود

حرف حق با عقل بود اما چه سود
پیش دل حقانیت مطرح نبود

دل به فکر چشم مشکی فام بود
عقل آگاه از خیال خام بود

عقل با او منطقی رفتار کرد
هرچه دل اصرار, عقل انکار کرد

کشمکش ها بینشان شد بیشتر
اختلافی بیشتر از پیشتر

عاقبت عقل از سر عاشق پرید
بعد از آن چشمان مشکی را ندید

تا به خود امد بیابانگرد بود
خنده بر لب از غم این درد بود.