چرک نویس

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: سررسید و بوس

به نظرم باید چندبار هرازگاهی عصبی بشم تا تلنبار نشه.
امروز سررسید که میخواست ریده بود و نمیخواست گردن بگیره. خیلی رو مخ بود
منم قاطی کردم ظاهرا خیلی بد قاطی کردم کل مغازه و صاب مغازه رو شستم پهن کردم
چقدر عصبی شدم. فکر کنم بعو از اون خیام ه این عصبانیت باز از خود بیخود شدم. البته یبارم تو خونه شده بودم کلا داداش و دوماد رو قاطی کرده بودم. پشیمون نیسم از هیچ کدوم. به نظرم حقشون بود. ولی اینقدر عصبانی شدن و از حود بی خود شدن عجیبه. شاید به این خاطره که عصبی نمیشم و میریزم تو خودم...

چندماه قبل .به مامانم گفتم این دختره رو میبینی تو زندان بوده. گفت انتظار نداری که بگیرمش... ولی فارغ از هر جبهه سیاسی که داره حس میکنم ترکیب ی از دوتا تون هست که دارین میخونید. باهاش حس خوبی دارم. هرچند که یه مشکل اساسی تر دیگه هم دارم....
بوس خوب ادم رو اروم میکنه. ارومم الان????

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: پرواز

عصبانی ام. پرواز 17:30بود و من 17:05رسیدم. گفتن کانتر بسته شده نمیتونی
بری .پول بلیت که پرید و من کلی معطل دارم میشم. که دوباره بلیت بگیرم.
با کلی ضرر الان نشستم تا 21:30بشه و پرواز کنم.
خودشون ماشالله همیشه دیرکرد دارن ها.از شانس من این سری اینطوری شد.

شانس منه دیگه

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: لیلی کر شد

لیلی کر شد

هنگامی که لیلی و مجنون ده ساله بودند روزی مجنون در مکتب خانه پشت سر لیلی نشسته بود .
استاد سوالی را از لیلی پرسید ، لیلی جوابی نداد،
مجنون از پشت سر آهسته جواب را در گوش لیلی گفت اما لیلی هیچ نگفت.
استاد دوباره سوال خود را پرسید و باز مجنون در گوش لیلی و باز لیلی هیچ نگفت و بعد از بار سوم استاد لیلی را خواند
و چوب را بر پای لیلی بست و او را فلک کرد.
لیلی گریه نکرد و هیچ نگفت. بعد از کلاس، لیلی با پای کبود لنگ لنگ قدم بر می داشت

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: پسرک و پدر عصبانی

پسرک و پدر عصبانی

پسرک کوچک از پدر خسته و عصبانی که از سر کار به خانه آمد گفت بابا ،یک سوال بپرسم؟
پدرش گفت: بپرس پسرم. چه سوالی؟
شما برای هر ساعت کار چقدر حقوق می گیرید؟
چرا چنین سوالی می کنی؟
فقط می خواهم بدانم. بگویید برای هر ساعت کار چقدر پول می گیرید؟
اگر باید بدانی خوب می گویم، ساعتی20دلار.
پسرک در حالی که سرش پایین بود آهی کشید و گفت: می شود 10 دلار به من بدهید؟
ادامه متن