چرک نویس

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: آواز شباهنگ

بیا ای یار تنهایی منبیا ای یار تنهایی من

به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند
دلم تنگ است

بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر تن‌ پوش سیاهی‌ها
دلم تنگ است

بیا بنگر چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سر پوشیده وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده‌ام با این پرستوها و ماهی‌ها

و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی
بیا، ای هم‌گناه من درین برزخ، بهشتم نیز و هم دوزخ
به دیدارم بیا، ای هم‌گناه ای مهربان با من

که اینان زود می‌پوشند رو در خواب‌های بی‌گناهی‌ها
و من می‌مانم و بیداد و بی‌خوابی
در این ایوان سرپوشیده‌ی متروک

شب افتاده‌ست و در تالاب ِ من دیری‌ست
که درخوابند آن نیلوفر آبی و ماهی‌ها، پرستوها
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم

بیا ای روشنی، اما بپوشان روی
که می‌ترسم تو را خورشید پندارند
و می‌ترسم همه از خواب برخیزند

و می‌ترسم همه از خواب برخیزند
و می‌ترسم که چشم از خواب بردارند
نمی‌خواهم ببیند هیچ کس ما را

نمی‌خواهم بداند هیچ کس ما را
و نیلوفر که سر بر می‌کشد از آب
پرستوها که با پرواز و با آواز

و ماهی‌ها که با آن رقص غوغایی
نمی‌خواهم بفهمانند بیدارند
شب افتاده‌ست و من تنها و تاریکم

و در ایوان و در تالاب من دیری‌ست در خوابند
پرستوها و ماهی‌ها و آن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من !
بیا ای یاد مهتابی !

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: تقدیم به عزیزترینم

ف...ف...

تقدیم به زخم قدیمی قلبم....
دیشب نفسـم بوی تو بود و تو نبودی
دل مست سر کوی تو بود و تو نبودی

از حنجره ی عشق صدای تو شنیدم
گوشم به هیاهوی تو بود و تو نبودی

بر گونه ی من گرد غریبانه مهتاب
آمیخته با بوی تو بود و تو نبــودی

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: نامه خداحافظی علی کریمی

نامه خداحافظی علی کریمی

علي كريمي كاپيتان سابق تيم ملي و پرسپوليس امروز (يكشنبه) براي هميشه از دنياي فوتبال خداحافظي كرد. او پس از آويختن كفش‌هايش نامه‌اي خطاب به هوادارانش نوشت كه آن را در زير مي خوانيد:

به نام خالق هستی

میخی بر دیوار کوبیدم و کفش ها را آویختم

خداحافظی همیشه تلخ و ناگوار است. جدایی از عشقی که تار و پود وجودت را در تصرف دارد، کار آسانی نیست. یک بار صرفا تحت تاثیر خداحافظی غریبانه مهدوی کیا تصمیمی احساسی گرفتم و از فضای اندوه بار آن همه بی‌اعتنایی مرا از فوتبال بیزار کرد و خود را در پایان دیدم. هر چند همین تصمیم احساسی و عجولانه باعث شد تا برخی‌ها همه چیز را تمام شده بدانند و مرا با دست خود به مسلخ ببرند. با توجه به شرایطی که در آن قرار دارم راهی جز ترک صحنه برایم نمانده. این تصمیم را در حالی که تمام وجودم را شک، تردید و اندوهی ناشناخته گرفته با مردم خوب و مهربان وطنم به اشتراک می گذارم... تصمیمی قطعی و برگشت‌ناپذیر.