موضوع: سلام عشق من
سلام ای عشق دیروزی، منم آن رفته از یادی
که روزی چشمهایم را، به دنیایی نمیدادی
سلام ای رفته از دستی، که میدانم نمی آیی
و میدانم برای من، امیدی رفته بر بادی
به خاطر داریَم آیا؟! به خاطر دارمت آری!
سلام ای باور پاکی، که از چشمم نیفتادی
اسیر عشق من بودی،زمانی...لحظه ای...روزی
رهایت کردم و گفتم: پرستویم تو آزادی!
نوشتی:بی تو میمیرم ، خرابت میشوم عمری
کنون فردای دیروز است، ببین حالا چه آبادی!!
سکوتم را نکن باور، خودت هم خوب میدانی
که در اشعار من چیزی، شبیهِ داد و فریادی
حقیقت زهر تلخی بود، که آگاهانه نوشیدم
از این هم تلخ تر باشی، همان شیرینِ فرهادی..
که روزی چشمهایم را، به دنیایی نمیدادی
سلام ای رفته از دستی، که میدانم نمی آیی
و میدانم برای من، امیدی رفته بر بادی
به خاطر داریَم آیا؟! به خاطر دارمت آری!
سلام ای باور پاکی، که از چشمم نیفتادی
اسیر عشق من بودی،زمانی...لحظه ای...روزی
رهایت کردم و گفتم: پرستویم تو آزادی!
نوشتی:بی تو میمیرم ، خرابت میشوم عمری
کنون فردای دیروز است، ببین حالا چه آبادی!!
سکوتم را نکن باور، خودت هم خوب میدانی
که در اشعار من چیزی، شبیهِ داد و فریادی
حقیقت زهر تلخی بود، که آگاهانه نوشیدم
از این هم تلخ تر باشی، همان شیرینِ فرهادی..
محمدرضا نظری
-
1 326
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: پروانه میشوم مرا در دیوار دلت قاب کنی
غریبه با توام...حواست کجاست؟!
دلم آدم های دوری را میخواهد که ندیدمشان هرگز..آدم هایی که نمیشناسمشان،آن ها هم مرا..
که آن قدر دور باشند و نا شناس و بیخیال که اگر کنارشان جان دهم فقط سری تکان دهند به افسوس و بگویند وای!
ته دلشان اما کمی فقط کمی خوشحال شوند که یک نفر رها شد..
یک نفر رفت..یک نفر دهن کجی کرد به دنیا و آدم هاش!
دلم کارهایی را میخواهد که نکرده هیچ وقت نکرده
دلم آدم های دوری را میخواهد که ندیدمشان هرگز..آدم هایی که نمیشناسمشان،آن ها هم مرا..
که آن قدر دور باشند و نا شناس و بیخیال که اگر کنارشان جان دهم فقط سری تکان دهند به افسوس و بگویند وای!
ته دلشان اما کمی فقط کمی خوشحال شوند که یک نفر رها شد..
یک نفر رفت..یک نفر دهن کجی کرد به دنیا و آدم هاش!
دلم کارهایی را میخواهد که نکرده هیچ وقت نکرده
-
1 864
-
0
- ادامه مطلب