موضوع: دفتر شعرم
نوشتم بی" تـو" میمیرم ، تبسم کردی و رفتی.
نوشتم بی" تـو" غمگینم، نوشتم بی" تـو" افسرده،
مرا با این صفت ها هم، تجسم کردی و رفتی.
نوشتم بعد" تـو" شبها، دل من ماندِه و غمها،
"تـو" با غمهای این شبها، تفاهم کردی و رفتی.
شنیدی عشق در قلبم، عمیق و بی نهایت بود،
گمانم بر دل کوچک، ترحم کردی و رفتی.
نوشتم بین صد واژه، مرا پیدا کن و برگرد ...
میان شعرها اما، مرا گم کردی و رفتی ...
-
1 323
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: دفتر شعرم
نوشتم بی" تـو" میمیرم ، تبسم کردی و رفتی.
نوشتم بی" تـو" غمگینم، نوشتم بی" تـو" افسرده،
مرا با این صفت ها هم، تجسم کردی و رفتی.
نوشتم بعد" تـو" شبها، دل من ماندِه و غمها،
"تـو" با غمهای این شبها، تفاهم کردی و رفتی.
شنیدی عشق در قلبم، عمیق و بی نهایت بود،
گمانم بر دل کوچک، ترحم کردی و رفتی.
نوشتم بین صد واژه، مرا پیدا کن و برگرد ...
میان شعرها اما، مرا گم کردی و رفتی ...
-
1 323
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: سلام عشق من
که روزی چشمهایم را، به دنیایی نمیدادی
سلام ای رفته از دستی، که میدانم نمی آیی
و میدانم برای من، امیدی رفته بر بادی
به خاطر داریَم آیا؟! به خاطر دارمت آری!
سلام ای باور پاکی، که از چشمم نیفتادی
اسیر عشق من بودی،زمانی...لحظه ای...روزی
رهایت کردم و گفتم: پرستویم تو آزادی!
نوشتی:بی تو میمیرم ، خرابت میشوم عمری
کنون فردای دیروز است، ببین حالا چه آبادی!!
سکوتم را نکن باور، خودت هم خوب میدانی
که در اشعار من چیزی، شبیهِ داد و فریادی
حقیقت زهر تلخی بود، که آگاهانه نوشیدم
از این هم تلخ تر باشی، همان شیرینِ فرهادی..
-
1 327
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: سلام عشق من
که روزی چشمهایم را، به دنیایی نمیدادی
سلام ای رفته از دستی، که میدانم نمی آیی
و میدانم برای من، امیدی رفته بر بادی
به خاطر داریَم آیا؟! به خاطر دارمت آری!
سلام ای باور پاکی، که از چشمم نیفتادی
اسیر عشق من بودی،زمانی...لحظه ای...روزی
رهایت کردم و گفتم: پرستویم تو آزادی!
نوشتی:بی تو میمیرم ، خرابت میشوم عمری
کنون فردای دیروز است، ببین حالا چه آبادی!!
سکوتم را نکن باور، خودت هم خوب میدانی
که در اشعار من چیزی، شبیهِ داد و فریادی
حقیقت زهر تلخی بود، که آگاهانه نوشیدم
از این هم تلخ تر باشی، همان شیرینِ فرهادی..
-
1 327
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: آنجا بهشت است
فروغ فرخزاد میگه:
چقدر هفتاد ٬ هشتاد سال کم است برای دیدن تمام دنیا!!!
برای بودن با تمام مردم دنیا!!!
چقدر حیف است که من میمیرم و غواصی در عمق اقیانوس ها را تجربه نمیکنم!!!
میمیرم و حداقل یکبار زمین را از روی کره ماه نمیبینم!!
دلم میخواست چند کلیسا معبد و مسجد بزرگ جهان را میدیدم !!!
و دلم میخواست یکبار هم که شده از ارتفاعی بلند پرواز میکردم!!
دلم میخواستهای من زیادند٬
بلندند٫
طولانی اند٫
اما مهمترین دلم میخواست های من این است که:
انسان باشم٬ انسان بمانم و انسان محشور شوم!!!
چقدر وقت کم است تا وقت دارم باید مهر بورزم ٫ وقت کم است باید خوب باشم!!!مهربان باشم!!!
و دوست بدارم همهٔ زیبایی ها را!!!
می گویند : انسان های خوب به بهشت می روند٫ اما من میگویم٫ انسان خوب هر جا که باشد ٫ آنجا بهشت است!!
تیک تیک تیک....میآید روزها و میرود ان روزهای تلخ جدایی.. حسرت دیدارت در این شب ها چه نامردانه مرا زجر میدهد...
-
385
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: آنجا بهشت است
فروغ فرخزاد میگه:
چقدر هفتاد ٬ هشتاد سال کم است برای دیدن تمام دنیا!!!
برای بودن با تمام مردم دنیا!!!
چقدر حیف است که من میمیرم و غواصی در عمق اقیانوس ها را تجربه نمیکنم!!!
میمیرم و حداقل یکبار زمین را از روی کره ماه نمیبینم!!
دلم میخواست چند کلیسا معبد و مسجد بزرگ جهان را میدیدم !!!
و دلم میخواست یکبار هم که شده از ارتفاعی بلند پرواز میکردم!!
دلم میخواستهای من زیادند٬
بلندند٫
طولانی اند٫
اما مهمترین دلم میخواست های من این است که:
انسان باشم٬ انسان بمانم و انسان محشور شوم!!!
چقدر وقت کم است تا وقت دارم باید مهر بورزم ٫ وقت کم است باید خوب باشم!!!مهربان باشم!!!
و دوست بدارم همهٔ زیبایی ها را!!!
می گویند : انسان های خوب به بهشت می روند٫ اما من میگویم٫ انسان خوب هر جا که باشد ٫ آنجا بهشت است!!
تیک تیک تیک....میآید روزها و میرود ان روزهای تلخ جدایی.. حسرت دیدارت در این شب ها چه نامردانه مرا زجر میدهد...
-
385
-
0
- ادامه مطلب