چرک نویس

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: عروسی زورکی

دوروز پیش...
دوتا همکلاسی های من ازدواج کردن باهم. بعد از 8 سال!
داشتم فکر میکردم این دختره که همسن پسره هست خواستگار نداشنه؟ یا نه واقعا دوست داشته طرف رو! اگه اون دوست داشتنه پس ماله ما چیه. گوه در هوا؟!
هم ناراحت شدم هم خوشحال. ایشالله مبارک باشه عروسیشون.
این باور رسیدم که به هر دلیلی دوست م نداشتی و الانم نداری.
دوستم نداشتی که نتونستی نه نگی. تقصیر منم نیود. وضع اینطوری بود باید تو مقاومت میکردی. الانم نداری کع پا نشدی بری . خلاصه خاتمه یافتن این دوست داشتن رو میگم. یک مدت که پیشم بودی برام زندگی خوبی بود . دیگه دوست ندارم
سنگ هم میشم بدجوری میشم. گور بابای تو و مریم و ... . صرفا سراب محض و دروغ بودین.
وسلام.

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: همین

یه لحظه گفتی بزار یادم بره...
اصلا این کیه؟ به جهنم بزار بره بمیره.

یهو همه چیرو فروختی به یه کاغذ به اسم پول.
ولی باز نتونستی دووم بیاری.
اصلا خیلی بیشعوری...
الان که هی دارم میرم تو این کثافت کجایی؟
چرا یه پیام نمیدی بگی چته عزیزم...

میدونم دیگه. گفتی کو ن لقش بزار برع بمیره

اگه بمیره شیرینی میدم...
والله

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: عصبی

فکر کنم بهترین راه برای تخلیه عصبی نوشتنه.واسه من

هر ازگاهی عصبی میشی به خاطر کاری که نکردی و نتونستی به طرف
مقابل جوابشو بدی. اونم نه به این خاطر که نتونم جوابشو بدم. دیگه
رد شدن رو ترجیح میدم به موندن و بحث کردن با ادم نفهم.


اره والله اینطوریاست.
دانشگاه دوچرخه گذاشته یه چیزه باحال و خوشگل. دخترا سوار میشن و یاد میگیرن
قایمکی و یواشکی! البته حراست گیر نمیده
یکی بود نوشته بود باعث تاسفه نه واسه اینکه این دخترا دوچرخه میرونن
بلکه به نظام که این طوری باعث شده یه دختر 25ساله به بالا حسرت هاش
بشه دوچرخه روندن.

اخیش

عاشقانه کاکتوسی دانلود آهنگ پیامک عشق غمگین

موضوع: بلد نبودی

بلد نبودی


راستش تو کارایِ خارق العاده بلد نبودی...
نتونستی منو زیرِ بارون با یه آهنگِ عاشقونه غافلگیر کنی،تو برام گیتار نزدی،وقتی از خیابون رد شدیم دستمو محکم فشار ندادی،
هیچوقت وقتی قهر بودم با پاستیل خرم نکردی،دقیقا جاهایی که نباید...منطقی حرف میزدی،وقتی فهمیدی خوب نیستم نیومدی به زور ببریم دکتر،
بلد نبودی یه گوشه ماشینو پارک کنی‌و با مترو بریم اینور اونور هندزفریتو بذاری تو گوشمو اهنگی و بذاری که حرفایِ تو به منه!
هیچوقت ازم نخواستی یادت بدم چجوری موهامو ببافی یا برام لاک بزنی،
یادم نمیاد سردم شده باشه و کتت رو در بیاری بدی من بپوشم،میدونستی دیوونه‌یِ عطر تلخم و نمیزدی مستم کنی،
تو فقط تا تونستی خجالت کشیدی،تا تونستی کنجِ خونه نشستی و قلمتو رو کاغذ رقصوندی،
نمیدونستی من دنیام با چیزای کوچیک جون میگیره،حالا برو و تمامِ شعراتو، احساستو... توی شومینه بسوزون؛
چون من عاشقِ قدم زدن توی انقلاب با "اون" شدم