موضوع: مرگ
تاحالا به مرگ فکر کردی؟! - هر روز عزیزم،
ولی بیشتر از خود مرگ، به نوع مُردن فکر میکنم،
تصادف، افتادن از راه پله ها، یه صحنه ی انفجار تو پمپ بنزین .
.. ولی رفتنت، رفتنت میتونه بدترین شکل مُردن باشه.
مُرده ای که میشینه و باز به انواع مرگ دیگه فکر میکنه.
ولی بیشتر از خود مرگ، به نوع مُردن فکر میکنم،
تصادف، افتادن از راه پله ها، یه صحنه ی انفجار تو پمپ بنزین .
.. ولی رفتنت، رفتنت میتونه بدترین شکل مُردن باشه.
مُرده ای که میشینه و باز به انواع مرگ دیگه فکر میکنه.
-
277
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟
هرگز تو هم مانند من آزار دیدی؟
یار خودت را از خودت بیزار دیدی؟
آیا تو هم هر پردهای را تا گشودی
از چارچوب پنجره، دیوار دیدی؟
اصلاً ببینم تا به حالا صخره بودی؟
از زیر امواج، آسمان را تار دیدی؟
نام کسی را در قنوتت گریه کردی؟
از «آتنا» گفتن «عذابَ النار» دیدی؟
در پشت دیوار ِحیاطی شعر خواندی؟
دل کندن از یک خانه را دشوار دیدی؟
آیا تو هم با چشم ِ باز و خیس ِ از اشک
خواب کسی را روز و شب بیدار دیدی؟
رفتی مطب، بینسخه برگردی به خانه؟
بیمار بودی مثل ِمن؟ بیمار دیدی؟
حقّا که با من فرق داری لااقل تو
او را که میخواهی خودت یک بار دیدی
یار خودت را از خودت بیزار دیدی؟
آیا تو هم هر پردهای را تا گشودی
از چارچوب پنجره، دیوار دیدی؟
اصلاً ببینم تا به حالا صخره بودی؟
از زیر امواج، آسمان را تار دیدی؟
نام کسی را در قنوتت گریه کردی؟
از «آتنا» گفتن «عذابَ النار» دیدی؟
در پشت دیوار ِحیاطی شعر خواندی؟
دل کندن از یک خانه را دشوار دیدی؟
آیا تو هم با چشم ِ باز و خیس ِ از اشک
خواب کسی را روز و شب بیدار دیدی؟
رفتی مطب، بینسخه برگردی به خانه؟
بیمار بودی مثل ِمن؟ بیمار دیدی؟
حقّا که با من فرق داری لااقل تو
او را که میخواهی خودت یک بار دیدی
پی نوشت: این روز ها دید زدن خانه ی که تو آنجایی شده است ورزش شبانه ی من...:(
-
506
-
0
- ادامه مطلب