موضوع: آلزایمر
چمدونش را بسته بودیم،
با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود
کلا یک ساک داشت با یه قرآن کوچک،
کمی نون روغنی، آبنات، کشمش
چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی ...
-
1 005
-
1
- ادامه مطلب
موضوع: دختر کوچک و عروسک ها
دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟
مهمان با مهربانی جواب داد:بله.
دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن
دربین اونا
یک عروسک باربی هم بود.
....
-
2 264
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: علم یا ثروت؟
معلم پسرک را صدا زد تا انشایش را با عنوان علم بهتر است یا ثروت بخواند.
پسرک با صدای لرزان گفت : ننوشته ام! معلم با خط کش چوبی پسرک را تنبیه کرد
و او را ته کلاس پا در هوا نگه داشت، پسرک در حالی که دستهای قرمز و باد کرده اش را به هم میمالید زیر لب گفت :
آری ثروت بهتر است ،چون اگر داشتم دفتری میخریدم و انشایم را می نوشتم.
-
2 246
-
0
- ادامه مطلب