موضوع: سیل و سیل
دلم های های گریه نیاز داره.
به خاطر یه احمق که سد رو رها نکرده چندتا شهر رفتن زیر اب
به خاطر یه احمق اسلامی! دروازه شهر رو عوض کرده و سیلاب راه افتاده
بی تدبیری و نفهمی به کنار ولی ترفیع گرفتن این احمق ها ادم رو کفری میکنه.
فردا پس فردا خبر میاد استانداری گرگان شده رییس بیمه مثلا!
دلم میسوزه. میسوزه که جامعه ای بار اومده که به خاطر یه سید بودن یا جانباز بود مادرم میگه نه شاید مشکل دیگه داره.
دلم نمیخواد هیچ کسی رو تغییر بدم. خودم تو یه کنج به حال خودم بسوزم کافیه.
هی هی. هیش کی هم نیس اه و ناله رو بکنی تو گوشش....
به خاطر یه احمق که سد رو رها نکرده چندتا شهر رفتن زیر اب
به خاطر یه احمق اسلامی! دروازه شهر رو عوض کرده و سیلاب راه افتاده
بی تدبیری و نفهمی به کنار ولی ترفیع گرفتن این احمق ها ادم رو کفری میکنه.
فردا پس فردا خبر میاد استانداری گرگان شده رییس بیمه مثلا!
دلم میسوزه. میسوزه که جامعه ای بار اومده که به خاطر یه سید بودن یا جانباز بود مادرم میگه نه شاید مشکل دیگه داره.
دلم نمیخواد هیچ کسی رو تغییر بدم. خودم تو یه کنج به حال خودم بسوزم کافیه.
هی هی. هیش کی هم نیس اه و ناله رو بکنی تو گوشش....
-
103
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: سیرجان
دلم اندازه ی این دنیا گرفت.
همچین اتفاقاتی قبلا هم بوده ولی رسانه ای نمیشد.
دختر بچه 15ساله رو بخاطر چندتا فش
گرفتن تو سیرجان زدن. کامل نتونستم ببینم
ولی مریضی و روانی بودن به همه سرایت کرده
بعد میان میگن دشمن نفوذ نکرده.
بابا خودی رو بچسب که داره روان پریشیشو
سرایت میده.
امان از این اوضاع بد.امان
همچین اتفاقاتی قبلا هم بوده ولی رسانه ای نمیشد.
دختر بچه 15ساله رو بخاطر چندتا فش
گرفتن تو سیرجان زدن. کامل نتونستم ببینم
ولی مریضی و روانی بودن به همه سرایت کرده
بعد میان میگن دشمن نفوذ نکرده.
بابا خودی رو بچسب که داره روان پریشیشو
سرایت میده.
امان از این اوضاع بد.امان
-
139
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: جشن
یه دورهمی و یه پارتی!
ترتیب داده پسر دایی.
به چه دلیل و منسبی؟
اها!قبولی بچه اش با رتبه ی چندرقمی از دانشگاه
کیا دعوتن توش همه و همه
من نیسم طبق معمول.
چون تهرانم و درس دارم
جشن مختلط تو یه تالار گرفتن و ابجی و داداش ماهم رفتن و شادی کردن
جا خالی من حس شده شدید! دعوت بودیم ولی سرماخوردگی شدید و دوری
باعث شد که نریم همچین جایی .
تا حالا که واسه ما همچین جشنی نگرفتن.
تو مسابقات اول شدیم
تو کنکور دورقمی اوردیم
عمل کردیم کسی خبردار نشد
فکر کنم فردا پاشیم بریم امریکا هم جشنی برگزار نمیکنیم
و هیش کی خبر دار نمیشه.
فقط اینو مطمینم که بمیرم همه خبردار میشن و میگن اخی.
حسودی نمیکنم که صرفا از بدبختی های پسرونه خودم میگم.
البته بگیرنن هم خودم قبول نمیکنم
ترتیب داده پسر دایی.
به چه دلیل و منسبی؟
اها!قبولی بچه اش با رتبه ی چندرقمی از دانشگاه
کیا دعوتن توش همه و همه
من نیسم طبق معمول.
چون تهرانم و درس دارم
جشن مختلط تو یه تالار گرفتن و ابجی و داداش ماهم رفتن و شادی کردن
جا خالی من حس شده شدید! دعوت بودیم ولی سرماخوردگی شدید و دوری
باعث شد که نریم همچین جایی .
تا حالا که واسه ما همچین جشنی نگرفتن.
تو مسابقات اول شدیم
تو کنکور دورقمی اوردیم
عمل کردیم کسی خبردار نشد
فکر کنم فردا پاشیم بریم امریکا هم جشنی برگزار نمیکنیم
و هیش کی خبر دار نمیشه.
فقط اینو مطمینم که بمیرم همه خبردار میشن و میگن اخی.
حسودی نمیکنم که صرفا از بدبختی های پسرونه خودم میگم.
البته بگیرنن هم خودم قبول نمیکنم
-
128
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: عشق
من همه لحظه هامو به تو فکر میکنم
میدونی من فکر میکنم
دوست داشتن یا اینکه چقدر یکی رو میخوای ربطی به زبون نداره
شاید تو زور بزنی با زبونت،با حرفات،دل کسی روبدست بیاری
اما عشق واقعی اونه که تو یه ثانیه تا ابد درگیرت کنه
درسته که ممکنه عشق با یه بوسه یا یه بغل گرفتن یا اینکه تو یه شب سرد کتت رو بندازی رو شونه هاش شروع بشه اما احتمال اینکه تو عاشق کسی باشی که حتی ندونی عطرش چیه هم خیلی زیاده.
منظورم اینکه گاهی میشه عشق از یه حادثه خیلی دور از ذهنیتت شروع بشه
ممکنه بدون اینکه بخوای کسی رو به قلبت،به ضمیر ناخودآگاهت راه بدی
و اون بعد از یک اتفاق خیلی ساده جزئی از زندگیت بشه که تا ابد نتونی از لحظه لحظه های زندگیت دورش کنی.
در واقع همون قدری احتمال داره تو عاشق یکی از آدمای زندگیت بشی که یه زن و مرد از دوتا کشور،دوتا ملیت،دوتا مذهب حتی دو زبان متفاوت،
به عشق ایمان بیار
دوست داشتن آدما بهت انرژی میده
عاشق بودن زندگی رو زیبا میکنه،
فقط کافیه فرصت بدی
میدونی من فکر میکنم
دوست داشتن یا اینکه چقدر یکی رو میخوای ربطی به زبون نداره
شاید تو زور بزنی با زبونت،با حرفات،دل کسی روبدست بیاری
اما عشق واقعی اونه که تو یه ثانیه تا ابد درگیرت کنه
درسته که ممکنه عشق با یه بوسه یا یه بغل گرفتن یا اینکه تو یه شب سرد کتت رو بندازی رو شونه هاش شروع بشه اما احتمال اینکه تو عاشق کسی باشی که حتی ندونی عطرش چیه هم خیلی زیاده.
منظورم اینکه گاهی میشه عشق از یه حادثه خیلی دور از ذهنیتت شروع بشه
ممکنه بدون اینکه بخوای کسی رو به قلبت،به ضمیر ناخودآگاهت راه بدی
و اون بعد از یک اتفاق خیلی ساده جزئی از زندگیت بشه که تا ابد نتونی از لحظه لحظه های زندگیت دورش کنی.
در واقع همون قدری احتمال داره تو عاشق یکی از آدمای زندگیت بشی که یه زن و مرد از دوتا کشور،دوتا ملیت،دوتا مذهب حتی دو زبان متفاوت،
به عشق ایمان بیار
دوست داشتن آدما بهت انرژی میده
عاشق بودن زندگی رو زیبا میکنه،
فقط کافیه فرصت بدی
-
175
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: خاطره
کاش یکی بود که توی کوچه‌ها داد می زد :
خاطره خشکیه . . .
خاطره خشکیه . . .
آنوقت همه ی خاطراتم را
همان هایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارند را
می ریختم تو کیسه...
و می دادم به او
و می رفت ردِ کارش !
همان خاطراتی که ...
عوض کردنشان با نیم سیر نمک هم غنیمت است
نمکی که بتوانم هر روز رویِ زخمهایم بریزم
تا دردشان را از دست ندهند
زخمهایی که نبایند فراموش شوند
همان زخم هایی که خاطراتم به جانم گذاشتند..!!
خاطره خشکیه . . .
خاطره خشکیه . . .
آنوقت همه ی خاطراتم را
همان هایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارند را
می ریختم تو کیسه...
و می دادم به او
و می رفت ردِ کارش !
همان خاطراتی که ...
عوض کردنشان با نیم سیر نمک هم غنیمت است
نمکی که بتوانم هر روز رویِ زخمهایم بریزم
تا دردشان را از دست ندهند
زخمهایی که نبایند فراموش شوند
همان زخم هایی که خاطراتم به جانم گذاشتند..!!
-
246
-
0
- ادامه مطلب