عاشقانه کاکتوسی سخن عشق غمگین

موضوع:  جشن

یه دورهمی و یه پارتی!
ترتیب داده پسر دایی.

به چه دلیل و منسبی؟
اها!قبولی بچه اش با رتبه ی چندرقمی از دانشگاه

کیا دعوتن توش همه و همه
من نیسم طبق معمول.

چون تهرانم و درس دارم


جشن مختلط تو یه تالار گرفتن و ابجی و داداش ماهم رفتن و شادی کردن
جا خالی من حس شده شدید! دعوت بودیم ولی سرماخوردگی شدید و دوری
باعث شد که نریم همچین جایی .

تا حالا که واسه ما همچین جشنی نگرفتن.
تو مسابقات اول شدیم
تو کنکور دورقمی اوردیم
عمل کردیم کسی خبردار نشد

فکر کنم فردا پاشیم بریم امریکا هم جشنی برگزار نمیکنیم
و هیش کی خبر دار نمیشه.

فقط اینو مطمینم که بمیرم همه خبردار میشن و میگن اخی.

حسودی نمیکنم که صرفا از بدبختی های پسرونه خودم میگم.

البته بگیرنن هم خودم قبول نمیکنم

  ارسال  نظر

سوال: مجموع دو عدد 5 و 6

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent