موضوع: یک بغل حرف، ولی محض نگفتن دارم
یک بغل حرف، ولی محض نگفتن دارم !
روح نفرین شده ای در قفس تن دارم
در رگ و مویرگم درد به خود می پیچد
تو ولی فکر بکن قلبی از آهن دارم !
ساکتم، حرف ولی پشت سکوتم کم نیست
بسته لب هام، نخ صبر به سوزن دارم
بیخودی سعی نکن درد مرا درک کنی
این جنون را توی این شهر فقط من دارم !
قطره ای بودم و مرداب شما حبسم کرد...
به زمین می روم آخر تب رفتن دارم !
حیف! فریاد مرا بغض به یغما برده
یک بغل حرف، ولی محض نگفتن دارم !
-
1 579
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: هفت پیک عشق مستم
پیک اول را، که در پیمانه ریخت...
آبرومان، در ره میخانه ریخت...
پیک دوم را به عشق او زدیم....
باده سر شد، ما همه هو هو زدیم...
پیک سوم را زدیم و سوختیم...
تار دل بر پود مستی دوختیم...
پیک چهارم پیک اهل راز بود...
ساقی با می خوارگان دمسازبود..
پیک پنجم پرده را از هم درید..
مژده ی کشف و شهود دل رسید..
پیک ششم هم رهی با دار بود...
شوق وصل و وعده ی دیداربود...
پیک هفتم ما همه ساقی شدیم...
ساقی و جام می و باقی شدیم...
هفت پیک عشق مستم کرده است...
ساقی امشب می پرستم کرده است...
-
1 710
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: هفت پیک عشق مستم
پیک اول را، که در پیمانه ریخت...
آبرومان، در ره میخانه ریخت...
پیک دوم را به عشق او زدیم....
باده سر شد، ما همه هو هو زدیم...
پیک سوم را زدیم و سوختیم...
تار دل بر پود مستی دوختیم...
پیک چهارم پیک اهل راز بود...
ساقی با می خوارگان دمسازبود..
پیک پنجم پرده را از هم درید..
مژده ی کشف و شهود دل رسید..
پیک ششم هم رهی با دار بود...
شوق وصل و وعده ی دیداربود...
پیک هفتم ما همه ساقی شدیم...
ساقی و جام می و باقی شدیم...
هفت پیک عشق مستم کرده است...
ساقی امشب می پرستم کرده است...
-
1 710
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: هفت پیک عشق مستم
پیک اول را، که در پیمانه ریخت...
آبرومان، در ره میخانه ریخت...
پیک دوم را به عشق او زدیم....
باده سر شد، ما همه هو هو زدیم...
پیک سوم را زدیم و سوختیم...
تار دل بر پود مستی دوختیم...
پیک چهارم پیک اهل راز بود...
ساقی با می خوارگان دمسازبود..
پیک پنجم پرده را از هم درید..
مژده ی کشف و شهود دل رسید..
پیک ششم هم رهی با دار بود...
شوق وصل و وعده ی دیداربود...
پیک هفتم ما همه ساقی شدیم...
ساقی و جام می و باقی شدیم...
هفت پیک عشق مستم کرده است...
ساقی امشب می پرستم کرده است...
-
1 710
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: هفت پیک عشق مستم
پیک اول را، که در پیمانه ریخت...
آبرومان، در ره میخانه ریخت...
پیک دوم را به عشق او زدیم....
باده سر شد، ما همه هو هو زدیم...
پیک سوم را زدیم و سوختیم...
تار دل بر پود مستی دوختیم...
پیک چهارم پیک اهل راز بود...
ساقی با می خوارگان دمسازبود..
پیک پنجم پرده را از هم درید..
مژده ی کشف و شهود دل رسید..
پیک ششم هم رهی با دار بود...
شوق وصل و وعده ی دیداربود...
پیک هفتم ما همه ساقی شدیم...
ساقی و جام می و باقی شدیم...
هفت پیک عشق مستم کرده است...
ساقی امشب می پرستم کرده است...
-
1 710
-
0
- ادامه مطلب
موضوع: غزل بخواب می رود به انتها رسیده ام
و چکه چکه می چکم...به سطر های دفترم
تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکه ای و من غریق مست شب
دوباره تو ..دوباره من..شناوری ..شناورم
شنیده ام زپنجره سراغ من گرفته ای؟
هنوز مثل قاصدک ..میانِ کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی...کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریده ام ...برای این کبوترم
شبی بخواب دیدمت میانِ تنگِ کوچه ها
قدم زنان ..قدم زنان..تو را به خانه می برم
غزل بخواب می رود به انتها رسیده ام
تمام من چکیده شد..کنارِ بیت آخرم
-
1 157
-
0
- ادامه مطلب